شمد را احتمالا اکثر مردم دیده اند، همان پارچه های نازک و چهارخانه که به عنوان ملحفه یا روانداز در تابستان استفاده می شود. این پارچه از نخ پنبه به عنوان پود و ابریشم ویسکوز به عنوان تار بافته می شود. شمد پارچه ای بسیار لطیف و نازک است، رنگ های شادی دارد و زمینه اکثر پارچه های شمدی سفید رنگ می باشد. باید شاکر باشیم چرا که هنوز این هنر در یزد و استان مازندران هر چند در تعداد کم و انگشت شمار، رواج دارد و مانند بسیاری از هنرهای دست بافت و نساجی فراموش نشده است، البته شاید به دلیل کاربرد و قیمت مناسب آن است، جالب است بدانیم علاوه بر اینکه شمد بافی در استان یزد به عنوان یکی از صنایع دستی معروفشان بافته می شود، در استان مازندران نیز همچنان با دستگاه های چوبی و قدیمی در حال بافته شدن است.
البته لازم به ذکر است که پارچه های شمدی جزء واردات هستند، هرچند که این پارچه های خارجی کجا و آن پارچه شمد دست بافت کجا؟ چرا که وقتی شمد خارجی شسته می شود بعد از مدتی تمام الیاف آن از هم گسیخته خواهد شد، اما این اتفاق شستشو، اگر بارها و بارها برای شمد ایرانی بیوفتد هیچ تغییری نخواهد کرد، همچنین رنگ های شمد ایرانی تا انتهای استفاده، باقی می مانند ولی شمد خارجی بعد از مدتی استفاده از بین میروند و تغییر می کنند. اندازه تقریبی شمدهایی که بافته می شوند بین دو متر تا دو متر و بیست سانت در عرض یک و نیم متر است. شمدبافی در بین عشایر عزیز کشورمان نیز رواج داشته منتها با کاربرد بیشتر، عشایر از شمد برای بستن و پوشاندن کمر زنان استفاده می کنند، همچنین به عنوان رو انداز تابستانه و رختخواب پیچ هم کاربرد دارد.
شمد بخاطر نازکی و لطافت و بافت محکم و نزدیک به هم، برای گرمای تابستان و جلوگیری از نیش حشرات بسیار مناسب است. زمانیکه این پارچه به این اندازه پرکاربرد و مفید است، چرا برای بیشتر کردن بافندگی آن تلاش نکنیم. تعداد بسیار معدود و انگشت شمار در سازمان فنی و حرفه ای و آموزشگاه های هنر هستند که این هنر جالب و پرکاربرد را آموزش می دهند، اما اغلب بنا بر هزینه بالای آن، علاقمندان تمایلی برای گذراندن دوره آموزشی آن ندارند، حال چنانچه سازمان میراث فرهنگی و سازمان فنی حرفه ای بتوانند اقدامات لازم را برای تربیت و پرورش افراد انجام دهند، ما مطمئنا شاهد نتیجه بهتر را در زمینه نساجی و صنایع دستی کشور خواهیم بود.
متأسفانه بسیاری از هنرهای دستی ایران اللخصوص دستبافته ها، فقط نام آنها باقی مانده است و این خطر بزرگی برای فرهنگ و تاریخ و هنر کشور است. بنابراین نجات از این خطر حمایت بی شایبه مردم و مسؤلان را می طلبد. این حرفه می تواند درآمد خوبی را داشته باشد، اما باید در وهله اول در این زمینه کسب تجربه و تخصص کرد، آموزش های مقدماتی و تکمیلی باید گذرانده شود، حال این آموزش و به دست آوردن علم و دانش آن می تواند از راه کلاس های آموزشی حضوری باشد یا سایت های اینترنتی و یا اینکه حضورا نزد اساتید این فن در یزد و بابل رفته و فنون را یاد گرفت. در مرحله دوم فرد علاقمند باید به تهیه تجهیزات بپردازد، همچنین آماده سازی مکان مورد نظر که قرار است دار در آنجا دایر شود و شمد بافی اجرا شود.
مواد اولیه این کار در منزل را باید از منبع اصلی تهیه کرد تا ارزانتر بیوفتد و هزینه اضافی حذف شود و در انتها برنامه ریزی کاری که از اصول مهم است، اینکه ساعت و زمان کار مشخص شود. از مزایای کار در خانه ها این است که انعطاف زمان دارد یعنی فردی که مشغول به کار می شود، خود مدیر زمان خود هستند. برای فروش هم می توان به فروشگاه های صنایع دستی و کالای خواب سر زد و نمونه کارها را آنجا عرضه کنند، بدون شک چنانچه کار تمیز و خلاقی باشد تقاضا برای محصولات زیاد می شود. در ضمن سعی شود با اینترنت و فضای مجازی دوستی برقرار باشد و نمونه کارها را باید در صفحههای اینستاگرام و کانال های تلگرامی و سایت های اینترنتی که به عنوان بازار فعالیت می کنند به اشتراک گذاشت و قیمت مناسبی را عنوان کرد.
البته می توان در نمایشگاه هایی که با عنوان های مختلف در استان ها و شهرها و در زمان های متفاوت برگزار می شود غرفه گرفت و به فروش و عرضه محصولات پرداخت. در همه مراحلی که گفته شد درست این است که سازمانه ای ذی صلاح با هنرمند همکاری کنند، چرا که این هنر از پیشه های کهن ایران است و برای رشد فرهنگ و هنر همه باید در کنار هم تلاش کنیم. سازمان میراث فرهنگی و سازمان کار و رفاه می تواند در خرید مواد اولیه کمک کنند، همچنین بسیج سازندگی و یا مؤسسات مالی برای پرداخت وام با سود کم با هنرمندان همکاری لازم را مبذول فرمایند.